علی فروغی | خادم امیر المومنین؛ علیه السلام

مردانه وار پا در مضمار کارزار اشرار باید نهاد | میر حامد حسین رحمة الله علیه

علی فروغی | خادم امیر المومنین؛ علیه السلام

مردانه وار پا در مضمار کارزار اشرار باید نهاد | میر حامد حسین رحمة الله علیه

علی فروغی | خادم امیر المومنین؛ علیه السلام

● دفاع از مکتب اهل بیت «علیهم السلام» و نقد مخالفین

● به خاطر کمبود وقت و جمع آوری مطالب از ترجمه مطالب معذور هستیم. (جهت کمک در ترجمه مطالب از طریق تلگرام به ما پیام دهید)

● خادم امیر المومنین؛ علیه السلام | علی فروغی

طبقه بندی موضوعی
ابو الفداء:

ابو الفداء، از مورخین بزرگ اهل سنت، اعتراف است:

وکان معاویة وعماله یدعون لعثمان فی الخطبة یوم الجمعة، ویسبون علیاً، ویقعون فیه، ولما کان المغیرة متولی الکوفة، کان یفعل ذلک طاعة لمعاویة.

و معاویه و عمالش در خطبه روز جمعه بر عثمان دعا می‎کردند و به علی «علیه السلام» فحش می‏دادند و بی‎احترامی می‎کردند، و هنگام که مغیره متولی کوفه شد این کار را انجام می‎داد به خاطر اطاعت نمودن از معاویه.

المختصر فی أخبار البشر، المؤلف: أبو الفداء عماد الدین إسماعیل بن علی بن محمود بن محمد ابن عمر بن شاهنشاه بن أیوب، الملک المؤید، صاحب حماة (المتوفى: 732هـ)، الناشر: المطبعة الحسینیة المصریة، الطبعة: الأولى (1/  186)

 

ابن شحنه:

ابن شحنه اعتراف نموده است:

وَکَانَ مُعَاوِیَة وعماله یسبون علیا علی المنابر.

معاویه و عمالش دائما علی «علیه السلام» را بر روی منر ها لعن میکردند.

روضة المناظر فی أخبار الأوائل والأواخر، المؤلف: ابو ولید محمد بن شحنه حنفی(المتوفى: 817هـ)، الناشر: دار الکتب العلمیة (ص: 118)

 

عبد القادر بغدادی:

عبد القادر بغدادی، از علمای بزرگ اهل سنت، اعتراف است:

وَکَانَ مُعَاوِیَة وعماله یدعونَ لعُثْمَان فِی الْخطْبَة یَوْم الْجُمُعَة ویسبون علیا.

و معاویه و عمالش در خطبه روز جمعه بر عثمان دعا می‎کردند و به علی «علیه السلام» فحش می‏دادند.

خزانة الأدب ولب لباب لسان العرب للبغدادی، المؤلف: عبد القادر بن عمر البغدادی (المتوفى: 1093هـ)، الناشر: مکتبة الخانجی، القاهرة، الطبعة: الرابعة، 1418 هـ - 1997 م (6/ 51)

 

نور الدین سندی:

نور الدین سندی اعتراف نموده است:

قَوْلُهُ: (فَنَالَ مِنْهُ) أَیْ نَالَ مُعَاوِیَةُ مِنْ عَلِیٍّ وَوَقَعَ فِیهِ وَسَبَّهُ بَلْ أَمَرَ سَعْدًا بِالسَّبِّ کَمَا: قِیلَ فِی مُسْلِمٍ وَالتِّرْمِذِیِّ وَمَنْشَأُ ذَلِکَ الْأُمُورُ الدُّنْیَوِیَّةُ الَّتِی کَانَتْ بَیْنَهُمَا، وَاللَّهُ یَغْفِرُ لَنَا وَیَتَجَاوَزُ عَنْ سَیِّئَاتِنَا وَمُقْتَضَى حُسْنِ الظَّنِّ أَنْ یُحْمَلَ السَّبُّ عَلَى التَّخْطِئَةِ وَنَحْوِهَا مِمَّا یَجُوزُ بِالنِّسْبَةِ إِلَى أَهْلِ الِاجْتِهَادِ لَا اللَّعْنُ وَغَیْرُهُ.

یعنی معاویه به علی «علیه السلام» فحش داد، بلکه به سعد دستور داد تا به او فحش دهد، همانطور که در صحیح مسلم و ترمذی آمده است، و علت آن امور دنیوی بین آن دو (علی «علیه السلام» و معاویه) بوده است؛ وخداوند ما را ببخشد و از گناهان ما درگذرد، و مقتضی حسن ظن این است که  سب موجود در این روایت را بر تخطئه و مثل آن حمل کنیم، به معنایی که جائز است آن را به اهل اجتهاد نسبت دهیم، نه لعن و غیر آن.

حاشیة السندی على سنن ابن ماجه، المؤلف: محمد بن عبد الهادی التتوی، أبو الحسن، نور الدین السندی (المتوفى: 1138هـ)،الناشر: دار المعرفة، الطبعة: الأولى، 1416 هـ - 1996 م (1/ 86)

 

جاحظ و ابن ابی الحدید:

ابن ابی الحدید بیان نموده است:

إن معاویة أمر الناس بالعراق والشام وغیرهما بسب على علیه السلام والبراءة منه .

وخطب بذلک على منابر الاسلام ، وصار ذلک سنة فی أیام بنى أمید إلى أن قام عمر بن عبد العزیز رضى الله تعالى عنه فأزاله .

وذکر شیخنا أبو عثمان الجاحظ أن معاویة کان یقول فی آخر خطبة الجمعة : اللهم إن أبا تراب الحد فی دینک ، وصد عن سبیلک فالعنه لعنا وبیلا ، وعذبه عذابا ألیما وکتب بذلک إلى الافاق ، فکانت هذه الکلمات یشاربها على المنابر ، إلى خلافة عمر بن عبد العزیز .

شرح نهج البلاغة، المؤلف: عبد الحمید بن هبة الله بن محمد بن الحسین بن أبی الحدید، أبو حامد، عز الدین (المتوفى: 656 هـ)، الناشر: دار احیاء الکتب العربیة عیسى البابی الحلبی وشرکاه (4/ 56 و 57)

 

محمد کرد علی:

محمد کرد علی اعتراف نموده است:

لما تولى الخلافة عمر بن عبد العزیز أوائل سنة تسع وتسعین أبطل سب علی رضی الله عنه على المنابر، وکان من العادة سبه عقیب کل خطبة منذ عهد معاویة بن أبی سفیان الذی قدم الخطبة على صلاة الجمعة، لأن الناس کانوا یکرهون سماع اللعن، فکانوا إذا أدوا الصلاة خرجوا من المسجد.

زمانی که عمر بن عبد العزیز اوائل سال 99 به خلافت رسید، فحش دادن به علی «علیه السلام» را بر روی منابر باطل نمود، و فحش دادن به علی «علیه السلام» بعد از هر خطبه از زمان معاویه  عادت شده بود، معاویه بود که خطبه را بر نماز جمعه مقدم نمود، زیرا مردم از شنیدن لعن کراهت داشتند پس زمانی که نماز را ادا می‏کردند، از مسجد خارج می‏شدند.

خطط الشام، المؤلف: محمد بن عبد الرزاق بن محمَّد، کُرْد عَلی (المتوفى: 1372هـ)، الناشر: مکتبة النوری، دمشق، الطبعة: الثالثة، 1403 هـ - 1983 م (1/ 123 و 124)

 

احمد بن محمد بن صدیق غماری:

احمد بن محمد بن صدیق غماری اعتراف نموده است:

والمقصود من هذه الأحادیث الصحیحة المتفق علیها مع ما تواتر من لعن معاویة لعلی علی المنبر طول حیاته وحیاة دولته إلی عمر بن عبد العزیز وقتاله وبغضه ، یطلع من أنه منافق کافر فهی مؤیدة لتلک الأحادیث الأخری . ویزعم النواصب أن ذلک (أعنی لعن معاویة لعلی) کان اجتهاداً ، مع أن النبی صلی الله علیه وسلم یقول فی مطلق الناس : «لعن المؤمن کقتله» فإذا کان الإجتهاد یدخل اللعن وإرتکاب الکبائر فکل سارق وزان وشارب وقاتل یجوز أن یکون مجتهداً ، فلا حد فی الدنیا ولا عقاب فی الآخرة.

طبق این احادیث صحیحه که علما اتفاق نظر بر صحت آنها دارند(احادیثی که حکم سب علی علیه السلام را بیان کرده اند)وهمچنین براساس لعن کردن علیه علیه السلام توسط معاویه بر روی منبر ها که در دوران حیات معاویه و دولتش تا زمان عمر بن عبد العزیز ادامه  داشته است،واین مطلب متواتر میباشد.وهمچنین جن کردن معاویه با علی علیه السلام و بغض داشتن نسب به او،واضح میشود که معاویه منافق و کافر است.این مطلب با روایات دیگر هم ثابت شده است.نواصب گمان کرده اند که لعن کردن علی علیه السلام توسط معاویه یک مساله اجتهادی بوده است،اما در روایت رسول الله داریم که لعن کردن مومن مثل کشتن اوست.پس اگر لعن کردن و انجام گناه کبیره داخل در قضیه اجتهاد شود،پس هر سارقی،هر زنا کننده ای،هر شراب خواریو هر قاتلی مجتهد است!!پس اینها هم نباید در دنیا حد و در آخرت عذاب داشته باشند.

الجواب المفید للسائل المستفید، المؤلف: احمد بن محمد بن الصدیق الغماری(المتوفى: 1380هـ)، الناشر: دار الکتب العلمیة (ص: 59)

 

محمد ابو زهره:

امام محمد ابو زهره اعتراف نموده است:

فقد سنّ معاویة سنة سیئة فی الإسلام وهی لعن إمام الهدی علی بن أبی طالب کرم الله وجهه علی المنابر ، بعد خطبة الجمعة ، وقد تضافرت علی ذلک أخبار المورخین ، فذکره ابن جریر فی تاریخه وإبن الأثیر وغیرهما . ولقد نهاه علی تلک السنة السیئة بل تلک الجریمة الکبری الأتقیا من بقیة الصحابة رضی الله عنهم ،‌و من هؤلاء السیدة أم سلمة زوج رسول الله صلی الله علیه وسلم وأم المؤمنین ، فقد أرسلت إلیه کتاباً هذا نصه : «إنکم تلعنون الله ورسوله علی منابرکم وذلک أنکم تلعنون علی بن أبی طالب ومن أحبه ، وأشهد أن الله أحبه ورسوله » . ولکن معاویة لم یلتفت إلی کلامها ، واستمر فی غیه و قد استمر ذلک طول حکم الأمویین ولم یلغ إلا فترة حکم الحاکم العادل عمر بن عبد العزیز .

همانا معاویه یسنت بدی را پایه گذاری کرد،وآن لعن کردن علی علیه السلام بر روی منابر بعد از خطبه نماز جمعه بود،واخبار مورخین در این مورد فراوان میباشد.این مطلب را ابن جریر طبری در تاریخش و همچنین ابن اثیر و دیگر مورخین نقل کرده اند.و عده ای از صحابه دین دار از این سنت بد و گناه بزرگ نهی کردند،مثل ام المومنین ام  سلمه،که به معاویه نامه ای نوشت به این مضمون:(همانا شما خداوند و رسول الله را بر روی منابر لعن میکنید زیرا علی علیه السلام و محبین ایشان را لعن میکنید،و من شهادت میدهم که خداوند و رسولش علی علیه السلام را دوست میدارند).اما معاویه به کلام ام سلمه هیچ توجهی نکرد!!!و این کار را ادامه داد وحتی در طول حکمرانی اموی ها ادامه داشت تا این که عمر بن عبد العزیز آن را ملغی کرد.

الإمام زید، المؤلف: الامام محمد أبو زهرة ، الناشر: دار الفکر العربی (ص: 102)

 

بن جبرین:

ابن جبرین اعتراف نموده است:

وأول ملوک الإسلام معاویة، وهو أفضل وخیر ملوکهم؛ وذلک لأنه صحابی وابن صحابی، ولأن سیرته سیرة حسنة، إلا أنه أخطأ حیث أمر أو أقر من یسب علیاً، وحصل بسب علی فی خلافته سواء فی العراق أو فی الشام حدوث هذه الطائفة التی تعصبت لـ علی.

الریاض الندیة على شرح العقیدة الطحاویة، تعلیق د. عبدالله بن عبد الرحمن الجبرین، الناشر: دار الصمیعی ، الریاض ، ط 1 ، 1431 هـ / 2010 م (5/ 28)

 

دکتر موسی شاهین لاشین:

دکتر موسی شاهین لاشین اعتراف نموده است:

«أمر معاویة بن أبی سفیان سعدا» المأمور به محذوف ، لصیانة اللسان عنه، والتقدیر: أمره بسب علی رضی الله عنه ، و کان سعد قد اعتزل الفتنة (حرب علی مع خصومه) ولعله اشتهر عنه الدفاع عن علی. فقال: (ما منعک أن تسب أبا التراب)؟ معطوف علی محذوف، والتقدیر: امر معاویه سعدا أن یسب علیا، فأمتنع، فقال له: «ما منعک»...

در جمله (معاویه به سعد دستور داد) سعد به چه چیزی دستور داده شه بود حذف شده است.به سبب آلوده نشده زبان به مذمت معاویه. و در حقیقت معنای جمله چنین می‌شود: معاویه به سعد بن أبی وقاص دستور داد تا به علی «علیه السلام» دشنام و ناسزا بگوید؛ زیرا سعد در حوادث خونین آن زمان گوشه‌گیری را انتخاب کرده بود و به عنوان شخصی که مدافع علی (علیه السلام) بود مشهور شده بود پس معاویه گفت: چه چیزی مانع تو شده است که علی را  فحش نمی‌دهی؟

وی در ادامه می گوید که نووی سعی کرده تا معاویه را از این مطلب تبرئه کند، او بعد از ذکر تاویل نووی می‌گوید: دور بودن این تاویل از حقیقت واضح است. وثابت شده است که معاویه به فحش دادن به علی «علیه السلام» دستور می‌داد.

فتح المنعم شرح صحیح مسلم، المؤلف: الدکتور موسی شاهین لاشین، الناشر: دار الشروق، الطبعة: الأولى، 1423 هـ - 2002 م (9/ 332)

 

دکتر ابو علی المودودی:

دکتر ابو الاعلی المودودی اعتراف نموده است:

فلما بدأ فی عصر معاویة لعن سیدنا علی فوق المنابر وسبه وشتمه جهاراً نهاراً ، تألم المسلمون لذلک فی کل بقعة غیر أن الناس سکتوا عن ذلک عن مضض .

در زمان معاویه لعن علیه علیه السلام بر روی منابر و همچنین فحش دادن و دشنام دادن به ایشان به صورت مخفیانه و آشکارا شروع شد،مسلمین هر کجا که بودند متأثر و ناراحت بودند ؛‌ ولی از ترس حکومت ساکت شدند و چیزی نگفتند.

الخلافة والملک، المؤلف: ابو الاعلی المودودی، الناشر: دار القلم الکویت - 1398 هـ (ص: 105)

 

عبد الله بن قادر تلیدی:

عبد الله بن عبد القادر تلیدی اعتراف نموده است:

کان معاویة وعماله فی الأقالیم والأمصار یسبون الإمام علیاً رضی الله تعالی عنه ویلعنونه علی المنابر فی الجمع والأعیاد والمجامع والمناسبات ، ویأمرون الناس بذلک ، وینکرون علی من لم یلعنه وینل منه ، مضافاً ذلک منهم إلی محاربة وقتاله السالف قبل ذلک ، وقد صحت الأخبار بما قلناه فی دواوین السنة وکتب التاریخ.

معاویه و عمالش در تمام مناطق هنگام اجتماعت و عید ها و مناسبت ها،علی علیه السلام را فحش میدادند و لعن میکردند،و مردم را به این کار دستور میدادند،و کسی را که علی علیه السلام را لعن نمیکرد و فحش نمیداد را سرزنش میکردند،اضافه بر این ظلم با علی علیه السلام نیز جنگ کرده بودند.و این مطالب در کتب حدیثی و تاریخی به صورت صحیح ذکر شده است.

الأنوار الباهرة بفضائل أهل بیت النبوی والذریة الطاهرة، المولف: شیخ عبد الله بن عبد القادر التلیدی، الناشر: دار ابن حزم (ص: 42)

 

حسن ابراهیم حسن:

دکتر حسن ابراهیم حسن، از مورخین معاصر که به وی لقب طبری عصر را دادند،

 اعتراف نموده است:

ان السیاسة التی سار علیها معاویة من سب علی بن ابی طالب و اهل بیته على المنابر اثارت حنق الشیعین. ذلک ان معاویة لما ولی المغیرة بن شعبة علی الکوفة امره بلعن علی.

تاریخ الاسلامی السیاسی و الدینی و الثقافی، المؤلف: الدکتور حسن ابراهیم حسن، الناشر: دار الجیل و مکتبة النهضة المصریة (1/ 323 و 324)

 

شعراوی:

شعراوی اعتراف نموده است:

ومن ذلک ما قاله معاویة بن أبی سفیان للأحنف بن قیس: یا أحنف لماذا لا تسبّ علیاً على المنبر کما یسبّه الناس؟ فقال الأحنف: اعفنی یا أمیر المؤمنین، فقال معاویة: عزمتُ علیک إلاَّ فعلْتَ، فقال: أما وقد عزمت علیَّ فسأصعد المنبر، ولکنی سأقول للناس: إن أمیر المؤمنین معاویة أمرنی أنْ ألعنَ علیاً، فقولوا معی: لعنه الله. عندها قال معاویة: لا یا أحنفُ، لا تقل شیئاً.

لماذا؟ لأن اللعن فی هذه الحالة سیعود على مَنْ؟ على معاویة أو عَلَى عَلِیّ؟

تفسیر الشعراوی، المؤلف: محمد متولی الشعراوی (المتوفى: 1418هـ)، الناشر: مطابع أخبار الیوم (17/ 10790)

 

عبد الوهاب النجار:

عبد الوهاب النجار اعتراف نموده است:

فکان إذا صلى صلاة الصبح یقنت فیقول : اللهم العن معاویة وعمرا وأبا الأعور وحبیبا وعبد الرحمن بن خالد والضحاک بن قیس والولید.

وإنی بإزاء هذا القنوت أقول : إن علیا رحمه الله قد سن لخصومه أن یقابلوه بمثل عمله ویتخذوا من لعنه نوعا من العبادة فی أعقاب الصلوات فکان معاویة إذا قنت سب علیا وإبن عباس والحسن والحسین والأشتر وصار ذلک سنة فی بنی أمیة إلى زمن عمر بن عبد العزیز یأخذون الناس به أقطار بلاد الإسلام.

علی بن ابی طالب هنگامی که نماز صبح می خواند در قنوت می گفت : خداوندا معاویه و عمرو و ابو الاعور و حبیب و عبد الرحمن بن خالد و ضحاک بن قیس و ولید را مورد لعن خود قرار ده.

و من (عبد الوهاب بن نجار) به ازای این لعن می گویم : علی رحمه الله این سنت را برای دشمنانش گذاشت که به مثل عمل او با وی مقابله کنند و از لعن او نوعی عبادت در پی نماز ها ایجاد کنند و معاویه هنگامی که قنوت می گرفت علی و ابن عباس و حسن و حسین و مالک اشتر را سب می کرد و این در بنی امیه تا زمان عمر بن عبد العزیز سنت شد که مردم در نقاط مختلف بلاد اسلام آن به آن عمل می کردند.

الخلفاء الراشدون، المؤلف: عبد الوهاب النجار، الناشر: دار القلم (ص: 450)

 

دکتر صابر عبده ابو زید:

دکتر صابر عبده ابا زید (محقق سنی مذهب و استاد دانشگاه) اعتراف نموده است:

وفی المقابل کان معاویة یسب من على المنابر (أبی تراب) وهو علی بن أبی طالب إلى أن جاء عصر الخلیفة الخامس عمر بن عبد العزیز ونهى عن ذلک بعد أن أقسم معاویة أن یشب علیها الصغیر ویشیب علیها الکبیر.المهم أن کتب التاریخ ملیئة بنماذج من السباب والشتام المتبادلة بین الفریقین.

در نقطه ی مقابل معاویة ، ابو تراب که همان علی بن ابی طالب است را سب می کرد تا این که زمان خلیفه ی پنجم عمر بن عبد العزیز فرا رسید و او از این عمل بعد از آن که معاویه قسم خورد تا کودک را برآن (سب علی) به جوانی برساند و بزرگسال را بر آن به پیری برساند جلوگیری کرد.مهم آن است که کتب تاریخ پر است از نمونه های سب و شتم که بین دو گروه رد و بدل شده است.

منهاج أهل السنة فی الرد على الشیعة والقدریة عرض تحلیلی نقدی، المؤلف: أبا زید، صابر عبده، الناشر: دار الوفاء (ص: 149)

 

حسن بن فرحان مالکی:

حسن بن فرحان مالکی اعتراف نموده است:

هذا الحدیث فیه ابلغ ردّ علی معاویة الذی سنّ لعن علی.

این حدیث رساترین ردّ بر معاویه‌ای است که نفرین بر علی (علیه‌السّلام) را پایه‌گذاری کرد.

مع سلیمان العلوان فی معاویة بن أبی سفیان، المؤلف: حسن بن فرحان المالکی، الناشر: مرکز الدراسات التاریخیة، ط الاولی، ۱۴۲۵ هـ (ص: 37)

 

شرقاوی:

شرقاوی اعتراف نموده است:

أمر الناس أن یجتمعوا فی المسجد ، فلما احتشدوا أعلن أنه یمنع خطباء المساجد فی کل أنحاء الدولة من سب علی وفاطمة فی نهایة خطبة الجمعة ، وأمرهم أن یضعوا آخر الخطبة مکان السب ، الآیة الکریمة «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إیتاءِ ذِی الْقُرْبى‏ وَ یَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون‏» ذلک أن معاویة بن أبی سفیان کان هو وولاته علی البلاد یسبون علی بن أبی طالب علی المنابر آخر الخطبة کل یوم جمعة ، وعتب علی معاویة فی ذلک وأنکر علیه جماعة ، فأمتنع من ترکه وقال : «والله لا ترکته حتی یکبر علیه الصغیر ویشیب علی الکبیر ، فإذا ترک السنة قیل تُرکت السنة» . فاستمر الحال علی ذلک مدة أیام معاویة ویزید ابنه ، وأیام مروان بن الحکم وإبنه عبد الملک وأیام ابنیه الولید وسلیمان إبنی عبد الملک . فلما رفع السب وأبدله بقوله تعالی « إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ ... » الآیة ، همهم أهل دمشق من المسجد وهم یقولون : «تُرکت السنة ، ترکت السنة».

عمر بن عبد العزیز بعد از به خلافت رسیدن به مردم دستور داد در مسجد جمع شند،هنگامی که چنین شد اعلام کرد که خطیبان مسجد در هر منطقه از مناطق حکومت سب علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها را در آخر خطبه نماز جمعه ترک کنند.و دستور داد این آِه را به جای آن قرائت کنند: دلیل این کار عمر بن عبد العزیز این بود که،معوایه و عمالش علی علیه السلام را در آخر خطبه نماز جمعه بر روی منابر لعن میکردند،جماعتی بر معاویه به خاطر این کارش خرده گرفتند و این کارش را غلط دانستند،اما معاویه از ترک کرن این کار خود داری کرد وگفت:«به خدا قسم این کار را ترک نمیکنیم تا اینکه اطفال با این کار جوان شوند و جوان ها با این کار پیر،وهنگامی که این کار را ترک شد بگویند که سنتی ترک شد!!!!»این کار در مدت حکومت معاویه و یزید و مروان و عبد الملک و ولید و سلیمان و فرزندان عبد الملک ادامه داشت،و هنگامی که این سنت بد بر داشته شد مردم از مسجد دمشق خارج میشدند در حالی که میگفتند:«سنت ترک شد،سنت ترک شد».

خامس الخلفاء عمر بن عبد العزیز، المؤلف: الشرقاوی، الناشر:دار الکتاب العربی (ص: 134)

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱/۱۲/۰۹
علی فروغی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی